محل تبلیغات شما



چه بر سر تو آمده ؟
و بر گلوی این دیار !
چون ، استخوان تیز درد بریده نای و حنجره.
گرفته حال پنجره .
در این دیار، که دیو شب 
به روزهای روشنم ،به سایه میزند لگد.
چه سهمگین شده زمین !
و رنگ آسمان و عشق ،پریده از تب بلا
بهار تلخ و ناگوار ،ستاره پر ز انتظار
هوا بد است و دل میان این هوا ،
بسان ابرهای تیره ای 
که بسته چشم های  ماه  ،خسته ایم .
چه سینه ها که تنگ شد !
چه لحظه ها که سخت شد !
بگو :کدام زندگی؟ بگو کدام دلخوشی؟
که ما بهانه ای کنم تحملی!
برای حجم خستگی  .
دلم گرفته ای خدا ،دلش گرفته این هوا !

#حدیث_بداق_غزل_بانو


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خانواده و آداب سلامتی (سبک) زندگی